پنجره ی رو به سراب
پنجره ی رو به سراب
کار من با تو تمام است ، خداحافظ و بس
آنچه گفتی همه دام است،خداحافظ و بس
به چه دل خوش کنم ای پنجره? رو به سراب
شاه این قصّه غلام است ، خداحافظ و بس
شیوه ی چشم تو آزار و پریشان حالی است
جور تو شهره ی عام است،خداحافظ و بس
از گل خنده و از گردش چشم سیه ات
سهم من آه مدام است،خداحافظ و بس
مهر در خوی تو نقشی نگرفته است هنوز
این چه آئین و مرام است،خداحافظ و بس
شهد شیرین نگاهی که دل از جا ببرد
بر من انگار حرام است،خداحافظ و بس
باده ی عشق تو ای ساقی پیمان شکنان
در پی جام کدام است،خداحافظ و بس
چشم پوشید دگر از تو و عشقت #واسع
کار من با تو تمام است ،خدا حافظ و بس
#سید_علی_کهنگی دی 1401
@sayedalikahangi