سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دفتر چشم

دفتر چشم

صبح آمد و باز هم عسل می خواهم
از  دفتر  چشم  تو  غزل می خواهم

هر چند توقّعم  زیاد  است ،  امّا
امکانش  اگر  شود  بغل می خواهم

#سید_علی_کهنگی  خرداد 1403
@sayedalikahangi

 


صبح آمد

صبح آمد

صبح آمد و چای با صفا می چسبد
نان و عسل و غزل جدا می چسبد

لبخند بزن ، نگاه تو رویائ  است
این لحظه ی ناب هم به ما می چسبد

#سید_علی_کهنگی  خرداد 1403
@sayedalikahangi

 


عشق و محبت

عشق و محبت

برای عشق و محبت بهار کافی نیست
نوای دلکش چنگ و سه تار کافی نیست

تمام شب به تماشای ماه با حسرت
نشستن و گله از روزگار کافی نیست

هزار قصّه ز عشق و فراق می خوانند
سرشک دیده و حال نزار کافی نیست

برای  بردن  دل  ای  تمام  زیباها
لبی چوغنچه و چشم خمار کافی نیست

مصاف عقل و دل و گریه های پنهانی
در آرزوی وصال نگار کافی نیست

کسی چو دلبر من در جهان نمی باشد!
برای جلب نظر این شعار کافی نیست

محبت از دو طرف شرط اوّل عشق است
غزل سرائی #واسع ز یار کافی نیست

#سید_علی_کهنگی  خرداد 1403
@sayedalikahangi

 


عطر اجابت

عطر اجابت

از  بارگاهت ای رضا شهد محبت می چکد
وز  آسمان  گنبدت  آیات  رحمت می چکد

همچون کبوترها شدم در کنج ایوانت مقیم
چون مهر از دستان تو نور سخاوت می چکد

صحنت برایم می دهد بوی بهشت جاودان
بر  باغ  امّید  دلم  باران  جنّت  می چکد

ما و قرار عاشقی ، نزدیک سقّا خانه ات
آنجا گلاب معرفت با یاد جدّت می چکد

هرگز نخواهد رفت کس از آستانت نا امید
از  پنجره  فولاد  تا  عطر اجابت می چکد

رضوان کجا دارد چنین آیات عصمت در بغل
صد آسمان شبنم به پایت با ارادت می چکد

هستی به یمن عشق  تو آئینه داری می کند
از عرش اشک شوق شبهای ولادت می چکد

#واسع ز وصفت بیشتر از بیش کم می آورد
از برگ برگ  دفترش  شرم و خجالت می چکد

#سید_علی_کهنگی  اردیبهشت1403
@sayedalikahangi

 


باغ رنگین کمان

باغ رنگین کمان

یک نفر یک روز یک جایی دگر
باز دل را می کشد دنبال خود
باز در دیوان حافظ روز و شب
دلخوشیها می کنم با فال خود

زندگی بی عشق یعنی خواب مرگ
با غبار نیستی هم سو شدن
در هجوم گرد بادی از سؤال
با خیالی گنگ رو در رو شدن

آسمانی پر ، از آواز بهار
می کند در را به رویت باز باز
باغی از رنگین کمانی پایدار
دست خود را می کند سویت دراز

جز محبت نیست آئینی دگر
خالی از جنگ و سلاح آتشین
حیف باشد غنچه ی لبخند ها
با غمی انبوه گردد همنشین

دوست دارم خاطرات دفترم
پر شود از یاد و ترسیم شما
جز غزل چیزی ندارم در بساط
با  تمام  عشق  تقدیم  شما

#سید_علی_کهنگی  اردیبهشت1403
@sayedalikahangi

 


کاخ بهشت

کاخ بهشت

آمد  بهار  و  نغمه ی  دل  آه می خواهد هنوز
آوای جان بخش غزل همراه می خواهد هنوز

طبع جوانم پیرگشت و همچنان با شور عشق
یک آسمان شعر سپید از ماه می خواهد هنوز

چون شمع تا آخر به پایش سوختم امّا دریغ
زیبای رعنا سایه،خاطرخواه می خواهد هنوز

والاترین  جاه  جهان  را  آرزومندم  بر  او
امّا به راه من چرا او چاه می خواهد هنوز

از طبل دنیا غیرجنگ آوای صلحی بر نخاست
این آشیان سوز آتش جانکاه می خواهد هنوز

آدم شده همکاسه با شیطان و از روی طمع
کاخ بهشت از حضرت اللّه می خواهد هنوز

کامی نشد هرگز روا از #واسع و با صد امید
سیما گلی شیرین بیان گهگاه می خواهد هنوز

#سید_علی_کهنگی  اردیبهشت1403
@sayedalikahangi

 


گریه

گریه

سهمم شده از بهار،گریه
در خلوت و آشکار،گریه

بی طاقتم و شده ست کارم
چون طفل به حال زار،گریه

شیون که نشد دوای دردم
مرهم شود و قرار،گریه

اندوه نرفت از دل امّا
شوید ز رخم غبار،گریه

کارم شده دائماً ز بخت و
از دست تو روزگار،گریه

ای ابر سیاه سوگواران
دارد ز تو اعتبار،گریه

در دفتر عاشقان نوشتند
پایان هر انتظار،گریه

لبخند دهد جواب،بهتر
گاهی ز هزار بار گریه

#واسع تو مکن در این زمانه
چون شمع به هر مزار،گریه

#سید_علی_کهنگی  فروردین1403
@sayedalikahangi

 


نقش سراب

نقش سراب

زندگی ای دوستان رنج و عذابی بیش نیست
این سرای خوش نما نقش سرابی بیش نیست

زندگی را نیست سایه،بهر آرام و قرار
دشت نفرین گشته،سوزان آفتابی بیش نیست

عمر اگر صد سال هم باشد چو نیکو بنگری
در ترازوی زمان برق شهابی بیش نیست

آنچه ما از آفرینش تا کنون دانسته ایم
ای عزیزان چند سطری از کتابی بیش نیست

حیف باشد غیر عشق آمال دیگر داشتن
غافلیم از اینکه دنیا همچو‌خوابی بیش نیست

دل نمی بندد به رضوان عارف حق آشنا
چونکه آنجا غیر حوری و شرابی بیش نیست

گفتم از احوال #واسع گویمت؟گفتا که نه
داستان عاشق مست و خرابی بیش نیست

#سید_علی_کهنگی فروردین1403
@sayedalikahangi