شور آتشین
قدم می لغزد آنجایی که شک راه یقین گیرد
چه صیدی میشود آنرا که شیطان در کمین گیرد
نمک پرورده ی عشق از جنون هرگز نپرهیزد
به صحرا می زند مجنون که شوری آتشین گیرد
اگر همدم موافق شد،مسیر زندگی زیباست
سفر خوش بگذرد آنرا که یاری دلنشین گیرد
نسیم یادی از او می برد مارا به رویاها
چه شیرین میشود کامی که لطفی اینچنین گیرد
به بیداری که ما را نیست راهی سوی آغوشش
مگر در خواب دست ما نگار نازنین گیرد
زمانی می رسد کز ما نشانی نیست در هستی
غباری از فراموشی مزار آن و این گیرد
سحرگاهان زمان آشتی با عالم بالاست
خوشا آنکس که ای واسع، دل از اهل زمین گیرد
#سید_علی_کهنگی آذر1398
sayedalikahangi@