پرتو ماه
پرتو ماه
شعر من در خور چشمان سیاه تو نبود
جلوه گاهی به بلندای نگاه تو نبود
گرچه از عمق دل آورده ام احساس به لب
قابل وصف شب و پرتو ماه تو نبود
آنچه گفتند همه از سحر و صبح بهار
به دل انگیزی جان بخش پگاه تو نبود
کوله باری تهی از عشق نصیبش گشته
هر که دیوانه و آواره به راه تو نبود
میخورم حسرت یک عمرکه بی عشق گذشت
میکنم گریه به حالی که گواه تو نبود
شکوه از قسمت و تقدیر نداریم عزیز
بخت ما بود چنین زار،گناه تو نبود
#واسع باخته دل در نظر صادق خود
کوه اگر بود به اندازه ی کاه تو نبود
#سید_علی_کهنگی فروردین1402
@sayedalikahangi