سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باران کویر

باران کویر

قدم خسته ام ای عشق به صحرا نرسد
این جنونی که مرا هست به لیلا نرسد

آتش خرمن ما راه نشینان وصال
آنچنان است که حتی به تماشا نرسد

اشک بیحاصل ما هست چو باران کویر
آبشاریست خروشان که به دریا نرسد

آه، باید که کند عرش خدا را لرزان
درد تا اوج نگیرد به مداوا نرسد

ترسم اینست که از پرده برون افتد راز
دستم ای کاش که امروز به صهبا نرسد

دوستان چند صباحیست که دشمن شده اند
کاش کار من و ایشان به مدارا نرسد

گفت امشب شب وصل است کجایی #واسع
هر شب این وعده محال است به فردا نرسد

#سید_علی_کهنگی تیر 1401
sayedalikahangi@