فصل جوانی
ای جوان ما هم زمانی اعتباری داشتیم
عاشقی شوریده بودیم و نگاری داشتیم
ما هم از ابرو و چشم وخال و گیسویی کمند
خاطراتی خوب و بد از دست یاری داشتیم
سر خوش از فصل بهار و دل خور از فصل خزان
روزهای پر نشاط و شام تاری داشتیم
با نسیمی روح ما تا آسمان پر می کشید
با نگاهی ناز، آرام و قراری داشتیم
می نخورده مست بودیم و به کوی عاشقی
نغمه هایی دلنشین تر از قناری داشتیم
مرکب فصل جوانی همچنان طوفان گذشت
رفت آن شوری که روزی روزگاری داشتیم
سید علی کهنگی. مرداد1398
@sayedalikahangi