طرح پرواز
گر چه سوزاندند در کنج قفس بال و پرم
نغمه ای خوش همچنان می آید از خاکسترم
هر زمانی فرصتی می داد بر من زندگی
می کشیدم طرح پرواز از قفس، در دفترم
مرز بین بودن اینجا با نبودن یک دم است
من بدون عشق از این دم چگونه بگذرم
از زبان طعنه بی زارم ،مرا معذور دار
گر که می بینی به کنج خلوتی روی آورم
دل به دریایی زدم که ساحلش آشفته
گیست
نا خدایی کو که آرامش دهد در باورم
من که با یک مصرعی دل خوش شوم از زندگی
از چه باید بگذرد آب عذابش از سرم
سید علی کهنگی. مرداد1398
@sayedalikahangi