عشق پاک
عشق پاک
عشق بی غم را که باور می کند؟
وادی مرگ است و محشر می کند
خرده بر چشمان خون بارم مگیر
دامن خود را اگر تر می کند
ساده اندیشم مخوان ای رهگذر
گر که با من ظلم دلبر می کند
عشق پاکم را نمی بیند دریغ
جور خود را صد برابر می کند
خنده بر لب هر که دارد مثل گل
روزگارش زود پر پر می کند
از غم پاییز کوته عمر شد
گل بهارش را چنین سر می کند
آنکه بد گوی کسی شد،عاقبت
خاطر خود را مکدّر می کند
در قناعت کوش کین گنج گهر
مرد مسکین را توانگر می کند
بعد مرگم آن مه نامهربان
شعرهای #واسع از بر می کند
#سید_علی_کهنگی اسفند1402
@sayedalikahangi