قبله گاه

 

در سحرگه خدا خدا کردم
دردم از لطف او دوا کردم
نامرادی مرام کیشم نیست
به گل یاس اقتدا کردم
قبله گاه تو کعبه و من دل
تو کجا بوسه من کجا کردم
لذت سالها عبادت داشت
گفتگویی که با صبا کردم
به می آشامی ام ببخشایید
درنمازم اگر ریا کردم
سایه ای بر سرم نیفکندی
ورنه من زاغ را هما کردم
همه را همصدای خود دیدم
دفتر غصه را چو وا کردم
شعر من آفرین نمی خواهد
خو به نفرین زابتدا کردم

@sayedalikahangi