آهنگ دریا
آهنگ دریا
من و صبح و شما و باغ و صحرا
نسیمی شاد با آهنگ دریا
چه روزی می شود تا شب رفیقان
شود تعبیر اگر این خواب زیبا
#سید_علی_کهنگی فروردین 1403
@sayedalikahangi
آهنگ دریا
من و صبح و شما و باغ و صحرا
نسیمی شاد با آهنگ دریا
چه روزی می شود تا شب رفیقان
شود تعبیر اگر این خواب زیبا
#سید_علی_کهنگی فروردین 1403
@sayedalikahangi
بهشت آباد
الهی شاد باشند آشنایان
ز غم آزاد باشند آشنایان
الهی جیبشان پر باد از پول
بهشت آباد باشند آشنایان
#سید_علی_کهنگی فروردین1403
@sayedalikahangi
لطف خداوند
الهی صبحتان شیرین چنان قند
به روی ماهتان خورشید پیوند
به هر جا می روید و باز آیید
شود همراهتان لطف خداوند
#سید_علی_کهنگی فروردین 1403
@sayedalikahangi
نای رباب
بیا که یاد تو هر شب به خواب سنجاق است
شمیم موی خوشت با گلاب سنجاق است
به خانه ام منشان ای نگار سنگین دل
که پای شوق دلم با شهاب سنجاق است
نمی شود که جدا کرد از لبم نامت
چو نغمه ای که به نای رباب سنجاق است
نفس بدون تو بر من یکیست با مردن
چو آدمی که حیاتش به آب سنجاق است
غزل بدون تو بی رنگ و بوست می دانم
همیشه نام تو با شعر ناب سنجاق است
اگر چه پیرم و گاهی به وجد می آیم
نشاط و زنده دلی با شباب سنجاق است
چگونه پیش خداوند سر کنم بالا
گنه به دفتر من بی حساب سنجاق است
فریب چشم تو گمراه کرده #واسع را
حضور سحر تو با هر سراب سنجاق است
#سید_علی_کهنگی اسفند1402
@sayedalikahangi
عشق پاک
عشق بی غم را که باور می کند؟
وادی مرگ است و محشر می کند
خرده بر چشمان خون بارم مگیر
دامن خود را اگر تر می کند
ساده اندیشم مخوان ای رهگذر
گر که با من ظلم دلبر می کند
عشق پاکم را نمی بیند دریغ
جور خود را صد برابر می کند
خنده بر لب هر که دارد مثل گل
روزگارش زود پر پر می کند
از غم پاییز کوته عمر شد
گل بهارش را چنین سر می کند
آنکه بد گوی کسی شد،عاقبت
خاطر خود را مکدّر می کند
در قناعت کوش کین گنج گهر
مرد مسکین را توانگر می کند
بعد مرگم آن مه نامهربان
شعرهای #واسع از بر می کند
#سید_علی_کهنگی اسفند1402
@sayedalikahangi
ابر سرگردان
زیر باران قدم زدن با یار
جان جانم چه لذّتی دارد
دست در دست هم به آرامی
راستی که چه شوکتی دارد
چک چک قطره های باران را
در کنار تو دوست می دارم
تو نباشی، چو ابر سرگردان
با تمام وجود می بارم
می نویسم در اوّل دفتر
روزهایت همیشه بارانی
با تو باشم همیشه و هر جا
ای که شعر مرا نمی خوانی
ای نگاهت همیشه رویایم
در نگاهم کمی تأمّل کن
دست در دست من گذار آنگه
به خلوص دلم توکّل کن
می شود در مسیر چشمانت
به من خسته دل سری بزنی؟
یا گذارت از این طرف افتاد
خانه ام را فقط دری بزنی؟
زیر این آسمان دریایی
تو تمام امید من هستی
به خداوند عاشقان سوگند
آرزویم توئی از این هستی
#سید_علی_کهنگی اسفند1402
@sayedalikahangi
نور زهرا علیه سلام
در عرش خدا گوهر یکتاست حسین
فرزند علی و نور زهراست حسین
تاجی است محبتش که بر سر داریم
بر هر دو سرا سرور و مولاست حسین
#سید_علی_کهنگی بهمن1402
@sayedalikahangi
نگاه آشنا
هر که را دیدم به سر سودای یاری داشته
در خیال خویش تاج افتخاری داشته
هر پری روی پریشان موی سیما،دل ربا
خانه بردوشان مست و بی قراری داشته
می زنم پیوند دل را ، با نگاهی آشنا
عشق از آغاز گام استواری داشته
بر سر خار گلستان هم بکش دستی ز مهر
چونکه با گل همنشینی و بهاری داشته
مصلحت اندیش اگر هستی میا در میکده
زاهد از این قبله گه پای فراری داشته
از نفس انداخته ما را زمین و آسمان
چرخ هستی دوستان کی سازگاری داشته
دیرتر #واسع به مقصد می رساند خویش را
هر که بر دوشش ز دنیا کوله باری داشته
#سید_علی_کهنگی بهمن 1402
@sayedalikahangi
ابر سرگردان
زیر باران قدم زدن با یار
جان جانم چه لذّتی دارد
دست در دست هم به آرامی
راستی که چه شوکتی دارد
چک چک قطره های باران را
در کنار تو دوست می دارم
تو نباشی، چو ابر سرگردان
با تمام وجود می بارم
می نویسم در اوّل دفتر
روزهایت همیشه بارانی
با تو باشم همیشه و هر جا
ای که شعر مرا نمی خوانی
ای نگاهت همیشه رویایم
در نگاهم کمی تأمّل کن
دست در دست من گذار آنگه
به خدای دلم توکّل کن
می شود در مسیر چشمانت
به من خسته دل سری بزنی؟
یا گذارت از این طرف افتاد
خانه ام را فقط دری بزنی؟
زیر این آسمان دریایی
تو تمام امید من هستی
به خداوند عاشقان سوگند
آرزویم توئی از این هستی
#سید_علی_کهنگی اسفند1402
@sayedalikahangi
کتاب دلتنگی
روز تلخی به یاد او خواندم
قصّه ائی از کتاب دلتنگی
همچنان هم ادامه دارد باز
ماجرای عذاب دلتنگی
گاه گاهی بیا لبی بزنیم
به شرابی که می برد غم را
کار دنیا همیشه این بوده
تا بگیرد گلوی آدم را
نفسم بند آمده دیگر
زیر باری که عشق باعث بود
اوف به این روزگار ناکامی
و خماری که عشق باعث بود
شرح عمرم اگر که می خواهی
نامرادیست جست و جو هایم
بوده کارم تمام این دوران
چشم پوشی از آرزوهایم
آشنائی نبود در این شهر
گر که با غیر گفتگو کردم
از شما هم نمی کنم پنهان
در دلم هر چه بود رو کردم
مهربانی مرام و کیشم بود
گر که باشد همین مرا تقصیر
گله ائی نیست بر لبم #واسع
از شکستم کسی نشد دلگیر
#سید_علی_کهنگی دی1402
@sayedalikahangi