جولان ناز

 

ای کمان ابرو که شبها می زنی بیرون چو ماه
در کمین کیستی اینگونه با تیر نگاه

اینچنین که می دهی در کوی ما جولان ناز
می نشانی عاقبت ما را تو بر خاک سیاه

خوب قلب عاشقان را کرده ای بر خود هدف
ناز شستت،چهره ات را غم نگیرد هیچگاه

گر چه با تو همرهی کردن ندارد عاقبت
نیستیم ای زندگانی ما رفیق نیمه راه

هر چه شد از خوان قسمت روزی ما شاکریم
ناسپاسی نیست کار بنده ی این بارگاه

وعده هایش آرزوها را چه زیبا کرده بود
بر سر ما هم اگر هر چند رفت آخر کلاه

گر نشان عاشقی خواهد ز واسع یک زمان
داغ دل را آورم در پیشگاهش من گواه

#سید_علی_کهنگی آبان 1398