سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کشتی عاشقان

 

بیگانه می کُشد به گلویم ترانه را
می خوانم از رخش عطش تازیانه را

بر بام این و آن منشین مرغ آرزو
تا کی خوری فریب تب و تاب دانه را

گیرم که از طلا قفسی بر تو ساختند
هرگز ندارد آن طرب آشیانه را

احساس زندگی به دلش موج می زند
هر کس که بشنود غزلی عاشقانه را

با گوش جان شنو سخن ناخدای عشق
کشتی عاشقان نشناسد کرانه را

ای باغبان به چشم حقارت نظر مکن
بر تک درخت پیر چو بینی جوانه را

فکری به حال واسع دلداده کس نکرد
وقتی به دست موی تو دادند شانه را

#سید_علی_کهنگی اسفند1399
sayedalikahangi@